زندگی برایم همیشه مثل یک بازی بود ..
بازی های دوران کودکی که اگر هم جر زنی میکردیم آخرش با خنده و شوخی تمام می شد ..
بی سناریو و کارگردان هم خودم .. در کودکی
بزرگتر که شدم فهمیدم
سناریوی زندگیم قبل از تولدم نوشته شده و کارگردانش هم کارگردان قهاری هست
یه سناریو تلخ که دنیای از غم و غصه را به دوش می کشد
و من همچون عروسک خیمه شب بازی به این سو و آن سو کشیده میشوم
بدون اراده با حرکت های از پیش تعیین شده
کاش کارگردان کات بگوید
و تمام شود این داستان
تاریخ : شنبه 92/11/26 | 10:40 صبح | نویسنده : آپامه | نظر